نوشته های مشابه
بازاریابی عصبی چیست؟
اولین بار در سال 2004 بازاریابی عصبی عمومیت پیدا کرد. زمانی که عصب شناس معروف، ریگ مونتگ توانست دریابد که مغز یک شخص در زمان خرید ایده و تصاویری را از یک آگهی تبلیغاتی به یاد می آورد و در قسمتی دیگر از مغز عکس العمل های مثبت نسبت به یک برند را به آن آگهی ربط میدهد. همانطور که دیدید بازاریابی عصبی ترکیبی از علم روانشناسی و کسب و کار است. بدین ترتیب از طریق واکنش مغز مخاطب به یک محصول خرید انجام میشود. عکس العمل مغز میتواند در واکنش به رنگ، جنس و یا نوع بسته بندی آن محصول باشد.
برای درک مفهوم بازاریابی عصبی بهتر است کاربردهای آن را بدانیم. مثال هایی از بازاریابی عصبی پیرامون ماست که از آن بی خبریم.کسب و کارهایی که از طریق تاثیر بر نورون های مغزمان محصولاتشان را به ما می فروشند.
1 – جلب توجه از طریق زیبایی تصاویر
به عنوان مثال تبلیغاتی را به یاد بیاورید که در آن تصویری از یک چهره زیبا جایگزاری شده باشد. طبق تحقیقات این چهره به حدی جذاب خواهد بود که مشتری دیگر به متن درج شده در تصویر توجهی نخواهد کرد. اگر نگاه آن چهره به سمت متن باشد مشتری متوجه آن مطلب خواهد شد. این چهره میتواند یک کودک زیبا و یا چهره یک زن باشد.
2 – بسته بندی زیبا
تاثیر نوع بسته بندی کالا از سالها پیش تایید شده بود. و حالا همه ما میدانیم که یک بسته بندی زیبا چقدر میتواند در جذب مشتری موثر باشد و در بازاریابی عصبی موضوع حتی فراتر از آن رفته است. و نوع بسته بندی ، رنگ آن، میزان براق یا مات بودن و حتی جنس آن مورد بررسی قرار گرفته است. و نتیجه به این صورت اعلام شده که بسته بندی جدید و از نوع مات بیشتر مورد توجه است.
3 – قدرت رنگ
اگر از عنصر رنگ بطرز صحیحی استفاده شود میتواند بسیار موثر باشد. محققان در تحقیقاتی متوجه شدند که بازاریابی عصبی از طریق برانگیختن احساسات مختلف از طریق رنگ میتواند تاثیرات بسیاری را بر مخاطب بگذارد. رنگ ها هر کدام بیانگر یک احساس جداگانه هستند. صحبت در مورد رنگ و تئوری های مربوط به آن بسیار پیچیده بوده و نیاز به صرف وقت است. میتوانید مطالب مفیدتر در مورد رنگ ها را اینجا بخوانید. اما در نظر داشته باشید که هر چقدر رنگ ها بتوانند دنیایی از احساس را بوجود بیاورند اما باز هم تعریف هر رنگ در مقیاس کمتر به تجربیات یک شخص بستگی دارد.
4 – انتخاب های مختلف
تصمیم گیری برای خرید یک محصول همیشه کار آسانی نیست. در دنیایی که کسب و کار ها در میدان رقابت از هر ابزاری برای پیشرفت خود استفاده میکنند. و تنوع محصول به حدی زیاد است که مشتری سر درگم میشود. اگر انتخاب های زیاد را در اختیار مشتری قرار دهیم به سختی میتواند تصمیم گیری کند. در واقع تنوع کمتر، فروش بیشتری دارد.
5 – اندازه گیری میزان رضایت
در بازاریابی عصبی میزان رضایت از یک محصول را از طریق نوار مغزی و با توجه به میزان واکنش مغز از یک احساس اندازه گیری میشود. بدین وسیله سازنده محصول میتواند دریابد که کدام بخش از محصول روی کدام احساس ما تاثیر بیشتری گذاشته است. و میزان موفقیت آن چه مقدار بوده است.
6 – قیمت گذاری درست
روش های قیمت گذاری که در قدیم به عنوان شیوه های بازاریابی استفاده میشده دیگر کارایی ندارد. بر طبق تحقیقات بازاریابی عصبی، قیمت گذاری پیچیده ( یا همان 999 هزار تومان) ازآنجاییکه مغز را درگیر منطق قیمت گذاری و یا مسائل دیگر منطقی میکنند، تنها در خریدهای منطقی نیز پاسخگو هستند. اما اعداد گرد در خریدهای احساس کاربرد دارند.
7 – ارزش ذاتی محصول
اطلاعات اولیه ای که شما ازمحصول خود منتشر میکنید تاثیر بسزایی در فروش آن محصول دارد. از نظر بازاریابی عصبی در هنگام خرید ساختاری در مغز تشکیل میشود تا تصمیم نهایی گرفته شود. در واقع شما هیچ وقت محصولی را فقط از طریق مشخصات خود آن محصول انتخاب نمیکنید بلکه از طریق مقایسه آن با دیگر محصولات انجام می دهید. بدین ترتیب ارزش ذاتی خود محصول ممکن است در هنگام خرید مدنظر نباشد. به عنوان مثال از دو محصول مشابه، محصولی انتخاب میشود که خدمات رایگان بیشتری ارائه دهد ولو اینکه گرانتر باشد.
نورو مارکتینگ فناوری جدیدی است که از طریق آن میتوانید به تمایلات مشتری پی ببرید. آنچه که در ناخودآگاه مشتری قرار گرفته است . گاهی مشتری در بیان نیازهای خود دروغ میگوید اما آنچه که آمارها و واکنش مشتریان نشان میدهد چیز دیگریست.
