دلایل شکست در کسب و کار ; هر کارآفرینی که خطر شروع یک کسب و کار را به جان میخرد، در پس ذهناش به سود فکر میکند. داشتن یک کسب و کار میتواند بسیار سودمند و در عین حال، بسیار پرخطر باشد.
عوامل مشخصی وجود دارند که میتوانند باعث شکست یک کسب و کار شوند، ولی عدم تحقیق مناسب و کافی در مورد سوددهی بازار پیش از چنین سرمایهگذاری پرخطری یکی از دلایل اصلی شکست در کسب و کار است.
دلایل شکست در کسب و کار
نداشتن هدف
اولین دلیل نرسیدن به سودهای قابلتوجه این است که کارآفرین هیچ هدفی ندارد. حتی اهداف مالی هم وجود ندارد. اگر ندانید که تا آخر ماه دقیقا میخواهید به چه عددی برسید، تلاشی متناسب با آن نخواهید کرد. همچنین هر روز باید بسنجید که چقدر به آن عدد نزدیک شدهاید و پیشرفت چگونه است.
کسی که بخواهد درآمدش را چند برابر کند و هدف مالی مشخصی انتخاب کند، احتمالا به این نتیجه میرسد که تنها افزایش تلاشها کافی نیست. باید کارهای جدیدی انجام داد. پس وقت کافی اختصاص بدهید و فکر کنید برای رسیدن به سود موردنظر چه تغییراتی باید اعمال شود و چه کارهایی باید شروع شود.
عدم نظرخواهی و مشورت از افراد حرفهای
مهم نیست پیش خودتان فکر میکنید چهقدر خبره و مطلع هستید، وقتی میخواهید خط جدیدی را از کسب و کار راهاندازی کنید، بهتر است به دنبال نظرخواهی و مشورت با افراد حرفهای باشید. این کار کمک میکند بتوانید تشخیص دهید آیا این کسب و کار آنچنان که فکر میکردید سودده هست یا خیر. اغلب اوقات، کارآفرینان به این دلیل اقدام به راهاندازی یک کسب و کار میکنند که پیشتر شاهد سوددهی کسب و کاری مشابه برای دیگران بودهاند. آری، شاید چنین کسب و کاری برای دیگران سودده باشد، ولی شاید رازی نیز پشت این موفقیت نهفته باشد. شاید این راز مثلا مربوط موقعیت، خدمات مشتری خوب، آگاهی از منابع مناسب برای تامین مواد اولیه و غیره باشد.
داشتن یک مربی که همیشه شما را از ارتکاب اشتباهات احمقانه باز دارد، بسیار لازم و مفید است. مزیت دیگر مشورت با حرفهایها این است که، شما با آدمهایی ملاقات و گفتوگو میکنید که پیشتر، کسب و کار مشابهی شما را راه انداختهاند، اشتباهاتی مرتکب شدهاند، و راههای جبران یا جلوگیری از آن اشتباهات را یاد گرفتهاند.
برای مثال، بیل گیتس و سِر ریچارد برنسون دارای مربیانی نظیر وارن بافت و سِر فِرِدی لِیکر بودند. اگر آنها مشاور و مربی داشتند، شما چرا نداشته باشید؟
یکی از بهترین توصیههایی که میتوانم به هر آدمی در کسب و کار ارائه دهم این است که هرگز از یاد گرفتن دست نکشد؛ نه تنها باید در مورد بازاریابی در صنعت مربوط به خودتان مطالعه و کسب دانش کنید، بلکه در مورد چگونگی خرید و فروش خدمات و محصولات در دیگر صنایع، و همچنین چگونگی اصلاح و بهبود اوضاع نیز کسب اطلاعات کنید.
نبود برنامهریزی
یکی دیگر از دلایل شکست در کسب و کار ، نبود برنامهریزی کافی است. بدون برنامهریزی شاید کارهای زیادی انجام بدهیم، ولی چون این کارها همجهت نیستند برایند قابلتوجهی ایجاد نمیکنند. همین موضوع باعث میشود همیشه در حال تلاش باشیم، ولی سود چندانی کسب نکنیم. منظور از برنامهریزی تبدیل یک هدف به برنامه اجرایی با زمانبندی مشخص است.
در مدیریت کسبوکار هر چه بتوانید آینده دورتر را واضحتر ببینید، سودتان بیشتر میشود؛زیرا راحتتر میتوانید اولویتهای درست را انتخاب کنید. اگر همین الان بدانیم سال بعد همین موقع قرار است در نمایشگاهی شرکت کنیم، تصمیمهای درستتری خواهیم گرفت. بسیاری از کارآفرینان چند روز مانده به شروع نمایشگاه، کارهای مربوط به آن را شروع میکنند.
عدم رشد شخصی
بسیاری از کارآفرینان بر روی خودشان سرمایهگذاری نمیکنند. آنها میخواهند خوب و موفق باشند، ولی مطالعه نمیکنند، تحقیق نمیکنند، و همچنین در سمینارها و کارگاههایی که باعث بالا رفتن سطح اطلاعاتشان میشود، شرکت نمیکنند. پیشرفت شخصی در زمینهی مهارتهای رفتاری و ارتباطی یک ضرورت است. رسیدن به این مهارت دشوار و نیازمند نظم و دقت است. رسیدن به موفقیت بدون اصلاح و بهبود رفتارتان کار بسیار دشواری است. هیچکس در زندگی بدون خودسازی و افزایش دانش خود پیشرفت نکرده است. هرگز دست از یادگیری بر ندارید.
تمرکز نکردن بر بهبود مستمر فرایندها
ما هر روز باید روی بهبود مستمر فرایندها کار کنیم. این سه کلمه بهصورت اتفاقی پشت سر هم قرار نگرفتهاند بلکه تخصصی به اسم Continuous Process Improvement یا CPI وجود دارد که مقالات تخصصی در این زمینه نوشته شده است. ما باید ببینیم چگونه میتوانیم بهطور مستمر فرایندها را بهتر کنیم.
فرض کنید دو کارخانه اتومبیلسازی باهم فعالیتشان را آغاز کردهاند. یکی از آنها تعدادی دستگاه، کارگر و مهندس دارد و با روال همیشگی کار میکند. دیگری همان امکانات را دارد، ولی هر روز روی بهبود مستمر فرایندها کار میکند که شامل انواع موارد ازجمله کاهش تعداد خطاها در کار، کاهش زمان فرایندها و … است. پس از مدتی کارخانه دوم از نظر سودآوری با کارخانه اول تفاوت قابلتوجهی خواهد داشت.
اگر وبسایت دارید تنها کاری که باعث میشود بعد از چند سال کسی نتواند با شما رقابت کند، کار کردن روی همین بهبود مستمر فرایندها است. تغییرات بسیار کوچکی که در روز انجام میدهید باعث میشود کسی نتواند در مدت کوتاهی با شما رقابت کند و به شما نزدیک شود.
مکان نامناسب
یک کارآفرین تصمیم گرفت در یک منطقهی محلی اقدام به تاسیس کافیشاپ کند. قهوههای آن کافیشاپ بسیار دلپذیر و با قیمت مناسب بودند. رابطهی وی با مشتریان نیز بسیار عالی بود. ولی بعد از یک سال، کافیشاپاش به اندازهی کافی رشد نکرد و به سختی میتوانست آن را اداره کند؛ بنابراین تصمیم به فروش کافیشاپ گرفت. بعد از آن، کارآفرین ۲۹ سالهای که سرمایهی کافی نیز در اختیار داشت، احساس کرد میتواند با تزریق پول به کافیشاپ، این کسب و کار را سودده و شیک و مد روز کند. وی نیز نتوانست این کافیشاپ را به سوددهی برساند. چرا؟ به دلیل موقعیت مکانی این کسب و کار. نتیجه اینکه نمیتوانید در جایی کسب و کارتان را آغاز کنید که نیازی به خدمات شما نداشته باشند. شیک و مد روز کردن کسب و کار باعث نمیشود آدمها نزدتان بیایند و به شما وفادار بمانند. پیش از انتخاب مکان تاسیس کسب و کار باید به خوبی آن منطقه را از لحاظ بازار بررسی کنید.
تلاش نکردن برای کاهش هزینهها
پنجمین مورد این است که روی کاهش هزینهها باید بهصورت مرتب کار کنید. اغلب این مورد را جدی نمیگیرید. دیدگاه بلندمدت داشته باشید و از الان ببینید چگونه میتوانید هزینههای یک سال را کاهش بدهید. شاید برخی مواد و الزامات را یکجا با حجم بیشتری بخرید. همین موضوع باعث میشود که بارها پول حملونقل ندهید. گاهی باید تامینکننده را تغییر بدهید چون قیمت آنها مناسب نیست. مدام در حال بررسی هزینهها و کاهش آن باشید. خواهید دید که به راحتی میتوانید بخشی از هزینهها را کاهش بدهید.
اگر کسبوکار شما سود قابلتوجهی ندارد بر این چند مورد کار کنید و مطمئن باشید پس از مدت کوتاهی شاهد افزایش سود خواهید بود.